یکی از جنبهها و گرایشهای پژوهشی که همواره در رویارویی با شاهنامه مورد توجّه محقّقان بوده، کوشش برای به دست دادن متنی تصحیحشده و انتقادی از شاهنامه است. کهنترین این کوششها را کسانی کردهاند که با فاصلة زمانی نسبتاً کمی با فردوسی میزیستهاند. نخستین کسی که از قدما به جمعآوری و تصحیح متن شاهنامه دست زد، حمدالله مستوفی مورّخ و شاعر قرن هشتم بوده است (ریاحی، 1382: 262).
تحقیقات معاصران دربارۀ تصحیح و چاپ شاهنامه از نخستین سالهای قرن نوزدهم میلادی آغاز شد. با ورود اروپاییان به هند و آشنایی با محبوبیّت و رواج زبان فارسی در آن سرزمین، کمکم تلاشها برای تحقیق روی شاهکارهای نظم و نثر فارسی و چاپ آنها آغاز شد. از جمله موضوعاتی که در همان آغاز پژوهش دربارۀ شاهنامه مورد توجّه خاورشناسان قرار گرفت، «تصحیح» متن شاهنامه بود.
در سال 1801 م. هاگمن بخشهایی از شاهنامه را در 32 صفحه با نام «شاهنامه» چاپ کرد (قریب، 42:1369). سپس ماتیو لمسدن، از معلّمان مدرسة فورویلیام کلکته، در سال 1811 نخستین جلد شاهنامه را در 722 صفحه با مقدّمة مشروح انگلیسی به چاپ رسانید (رستگار فسایی، 1385: 28). او قصد داشت مجلّدات دیگر شاهنامه را نیز به چاپ برساند، امّا توفیق نیافت. نخستین متن کامل شاهنامه را ترنر ماکان براساس نسخههای موجود در کلکتة هند به سال 1829 در چهار جلد به چاپ رسانید. پس از آن ژول مل، دانشمند آلمانیتبار فرانسوی، متنی از شاهنامه به همراه ترجمة فرانسوی آن در میان سالهای 1838-1878 م. در هفت مجلّد به چاپ رساند. اندکی بعد ولّرس، زبانشناس آلمانی، با مقابلۀ چاپهای ترنر ماکان و ژول مل، نیمی از شاهنامه را در میان سالهای 1877-1884 م. در سه جلد در لیدن چاپ کرد و پس از مرگ وی دستیارش، لاندوئر، به ادامة کار همّت گماشت، ولی نتوانست آن را به پایان برساند (ریاحی، 1382: 96-97). مشهورترین و دقیقترین چاپ خاورشناسان، چاپی است انتقادی که در انستیتو خاورشناسی آکادمی شوروی در میان سالهای 1960-1971 م. در نُه جلد به چاپ رسید (قریب، 1369: 47).
شاهنامه جزو متون کهنی است که تعداد نسخههای خطّی آن بسیار زیاد است، امّا کهنترین آنها، فلورانس (614 ق. )، بیش از دویست سال با سرایش شاهنامه فاصله دارد. در همین نسخههای موجود نیز که هیچیک از نظر ترتیب ابیات و سیاق کلام مانند هم نیستند، دخل و تصرّف خیلی زیادی صورت گرفته است. گاه ابیاتی به متن اضافه شده و گاه به دلیل کجفهمی کاتبان کمسواد یا مخدوش و ناخوانا بودن دستنویس، واژگانی از متن کتاب خذف شده و به تعبیراتی جدیدتر تغییر یافته است. فردوسی خود هنگام سرودن شاهنامه و پس از آن، تغییراتی در شاهنامه داده است. این همه دست به دست هم داده تا امروز نسخة مستقلّ و خالی از هر گونه دخل و تصرّف از شاهنامه وجود نداشته باشد.
با وجود مشکلات و موانعی که برشمردیم، مصحّح ناچار است در کنار نسخههای خطّی کتاب، از منابع دیگری نیز جهت انجام کار تصحیح بهره بگیرد. این منابع ـ که از آن با عنوان منابع فرعی یاد میشود ـ انواع گوناگونی دارد. یکی از آنها، برخی کتابهای سدههای ششم تا هشتمی است که جهت آرایش کلام و یا به مقتضای حال، ابیاتی را از دستنویسهای سدههای پنجم و ششم و هفتم هجری قمری شاهنامه نقل کردهاند. با توجّه به اینکه قدمت برخی دستنویسهای این متون، از قدیمترین نسخههای شاهنامه بیشتر است، در تصحیح و مقابلۀ برخی از ابیات شاهنامه بسیار سودمند است.
باید توجّه داشت که هرچند میتوان این بیتها را همچون محکی برای ارزیابی دستنویسهای موجود شاهنامه و تصحیح این کتاب به کار بست، متأسّفانه بنا به دلایلی، چندان هم نمیتوان به ضبط این بیتها اعتماد کرد. نخست آنکه در برخی موارد، مؤلّفان این بیتها را از حافظه نقل میکردند و در این نقل از حافظه، گاهی صورت اصلی بیت یا برخی واژگان آن دگرگون میشد. دوم اینکه گاهی این بیتها از دستبرد کاتبان و حتّی مؤلّفان اصلی کتابها در امان نبودهاند و گاه به علّت اینکه دستنویسهای موجود کتابهایی که این بیتها از آنها نقل میشد، به دورههای متأخّر متعلّق است، ضبط جدیدترین دستنویسهای شاهنامه بر ضبط نسخههای موجود از این کتابها رجحان دارد (خالقی مطلق، 1390: 270). از این رو مصحّح باید در استفاده از این ابیات در تصحیح شاهنامه جوانب احتیاط را رعایت کند؛ هر چند در کار خود از این منابع بینیاز نیست.
در این نوشتار ـ که ابیات شاهنامه را در یکی از این متون بررسی میکند ـ کتاب تاجالمآثر نمونة برگزیده بوده است. تاجالمآثر ـ که در اوایل قرن هفتم به دست حسن نظامی تألیف شده ـ کهنترین منبع تاریخ پادشاهان و فرمانروایان غوری خراسان و هند است و وقایع سال 587 تا 614 ق. این سلسله را در بر میگیرد.
کتاب تاجالمآثر در کنار ویژگی تاریخیاش، ویژگی برجستۀ دیگری دارد و آن داشتن شواهد شعری عربی و فارسی فراوان است و به گفتۀ بهار، هیچ کتابی به قدر تاجالمآثر شاهد شعری خاصّه از اشعار متقدّمان ندارد (بهار، 1370: 70).
کهنترین نسخۀ بهدستآمده از این کتاب، نسخهای است که در کتابخانۀ فیضالله افندی ترکیّه نگهداری میشود و در سال 694 ق. کتابت شده است. میکروفیلمی از آن با شمارۀ 169 در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران موجود است که اساس کار ما در این پژوهش قرار گرفته است.
این کتاب را امیرحسن عابدی، استاد ممتاز دانشگاه دهلی نو، در تیر سال 1378 ش. چاپ کرده است؛ البتّه وی در چاپ خود، خیلی از ابیات درون متن کتاب را نیاورده است. در این کتاب، 279 بیت در بحر متقارب آمده که 92 بیت آن از شاهنامۀ فردوسی است. از این تعداد، 33 بیت با متن مصحَّح خالقی مطلق همخوانی کامل دارد، که ما به دلیل محدودیّت حجم مقاله، قادر به ذکر آنها نیستیم و تنها به ذکر مصراع نخست این ابیات و جایگاه آنها در تاجالمآثر و شاهنامه بسنده خواهیم کرد:
درفشیدن ماه چندان بود (تاجالمآثر a41: خالقی، چهارم، 45/699)؛ به زین اندر آمد که زین را ندید (تاجالمآثر a76: خالقی، یکم، 243/1154)؛ ز شب روشنایی نجوید کسی (تاجالمآثر b93: خالقی، دوم، 345/2117)؛ گلابست گویی به جویش روان (تاجالمآثر b117: خالقی، دوم، 5/30)؛ هرآن کس که بر تخت شاهی نشست (تاجالمآثر b143: خالقی، هفتم، 325/2925)؛ ز خوی بد آید همه بتری (تاجالمآثر a144: خالقی، هفتم، 483/227)؛ کند چرخ، منشور او را سیاه (تاجالمآثر a145: خالقی، ششم، 137/48)؛ ستمنامۀ عزل شاهان بود (تاجالمآثر a145: خالقی، ششم، 137/49)؛ هرآن کس که پوزش کند بر گناه (تاجالمآثر a145: خالقی، ششم، 234/607)؛ تو را نام باید که ماند دراز (تاجالمآثر b145: خالقی، سوم، 226/1994)؛ بد و نیک ماند ز ما یادگار (تاجالمآثر a146: خالقی، ششم، 356/18)؛ چو بخشایش پاکیزدان بود (تاجالمآثر a175: خالقی، دوم، 236/505)؛ هوا گشت چون روی زنگی سیاه (تاجالمآثر b180: خالقی، سوم، 234/2112)؛ بسی سر جدا کرده دارم ز تن (تاجالمآثر a188: خالقی، سوم، 201/159)؛ سخن ماند از تو همی یادگار (تاجالمآثر a197: خالقی، یکم، 85/488)؛ به هنگام شادی درختی مکار (تاجالمآثر b201: خالقی، دوم، 351/2191)؛ نهاد آن بن نیزه را بر زمین (تاجالمآثر a207: خالقی، پنجم، 377/1020)؛ بسان پلنگی که بر پشت گور (تاجالمآثر a207: خالقی، پنجم، 377/1021)؛ پدید آمد آن خنجر تابناک (تاجالمآثر a208: خالقی، سوم، 242/2246)؛ ز چشم سنان آتش آمد برون (تاجالمآثر a209: خالقی، دوم، 71/64)؛ چپ و راست گفتی که جادو شدست (تاجالمآثر b201: خالقی، یکم، 337/127)؛ سپیده هم آنگه ز که بردمید (تاجالمآثر a217: خالقی، پنجم، 405/1318)؛ نمایندۀ شب به روز سپید (تاجالمآثر b242: خالقی، یکم، 117/439)؛ چمانندۀ دیزه هنگام گرد (تاجالمآثر b242: خالقی، یکم، 205/617)؛ گرایندۀ تاج و زرّینکمر (تاجالمآثر b242: خالقی، یکم، 205/619)؛ ز تندی پشیمانی آیدت بار (تاجالمآثر b244: خالقی، سوم، 59/510)؛ پشیمانی آنگه نداردت سود (تاجالمآثر b244: خالقی، چهارم، 16/208)؛ تذروان به چنگال باز اندرون (تاجالمآثر b259: خالقی، سوم، 310/96)؛ به پیش سپاه آوریدند پیل (تاجالمآثر b264: خالقی، پنجم، 541/157)؛ سواران جنگ از پس و پیل، پیش (تاجالمآثر b264: خالقی، پنجم، 541/158)؛ ستاره پدید آمد از تیرهگرد (تاجالمآثر b265: خالقی، چهارم، 269/1537)؛ اگر پند ما را شوی کاربند (تاجالمآثر b283: خالقی، هفتم، 460/4490)؛ ز درّندهشیران زمین شد تهی (تاجالمآثر a290: خالقی، دوم، 105/32).
این نوشتار کوشیده است ابیات شاهنامه را از کتاب تاجالمآثر استخراج کند و با کهنترین و معتبرترین دستنویسهای موجود شاهنامه مطابقت دهد. در مواردی که اختلاف ضبط وجود دارد، آن اختلاف با ذکر منبع در پایان بیت آورده شده است. برای انجام این مهمّ، از شاهنامۀ فردوسی چاپ دکتر خالقی مطلق استفاده شده؛ زیرا این چاپ شاهنامه از حیث مقابله با کهنترین نسخهها و اشتمال بر نسخهبدلها، بر چاپهای پیشین شاهنامه برتری دارد.
روش کار بدین شکل است که ابتدا بیت شاهنامه به همان صورتی که در کهنترین نسخۀ تاجالمآثر آمده، ذکر شده، و شمارۀ برگی که این بیت در آن مندرج است، در پایان بیت آورده شده است. سپس شمارة آن بیت مطابق با شاهنامة خالقی و دفتری که بیت در آن قرار دارد ذکر شده است. آنگاه صورت تصحیحشدۀ بیت که دکتر خالقی انجام داده، آمده است. در مواردی که اختلاف ضبط وجود دارد، نسخهبدلهای شاهنامه را پس از هر دو منبع ذکر کردهایم. برای ذکر نسخهبدلها از علامات اختصاریشان
ـ آنگونه که در چاپ خالقی مطلق آمده ـ استفاده شده، که به شرح زیر است:
ف= دستنویس کتابخانۀ ملی فلورانس مورَّخ 614؛ ل= دستنویس کتابخانۀ بریتانیا در لندن مورَّخ 675؛ س= دستنویس کتابخانۀ طوپقاپوسرای در استانبول مورَّخ 731؛ لن= دستنویس کتابخانۀ عمومی دولتی لنینگراد مورَّخ 733؛ ژ= دستنویس کتابخانۀ شرقی وابسته به دانشگاه سنژوزف بیروت از اواخر سدۀ هفتم و اوایل سدۀ هشتم؛
ق= دستنویس دارالکتب قاهره مورَّخ 741؛ ک= دستنویس موزۀ ملی کراچی مورَّخ 752؛ ق2= دستنویس دارالکتب قاهره مورَّخ 796؛ لی= دستنویس کتابخانۀ دانشگاه لیدن مورَّخ 840؛ پ= دستنویس کتابخانة ملّی پاریس مورَّخ 844؛ و= دستنویس کتابخانۀ پاپ در واتیکان مورَّخ 848؛ آ= دستنویس کتابخانۀ دانشگاه آکسفورد مورَّخ 852؛ ل2= دستنویس کتابخانۀ بریتانیا در لندن مورَّخ 891؛ ب= دستنویس کتابخانۀ دولتی برلین مورَّخ 894؛ ل3= دستنویس کتابخانۀ بریتانیا در لندن مورَّخ 841؛ لن2= دستنویس انستیتوی خاورشناسی فرهنگستان علوم شوروی در لنینگراد مورَّخ 849؛ س2= دستنویس کتابخانۀ طوپقاپوسرای در استانبول مورَّخ 903.
به کوشش بزرگی نیاید بهجای مگر بخت نیکش بود رهنمای (a15)
شاهنامه (مصراع اوّل): به کوشش نیاید بزرگی1 بهجای (خالقی، هفتم، 295/2543).
نسخهبدل: 1. س، ق، س2 (نیز لن، لی، پ ـ ب): بزرگی نیاید؛ (ق، س2: نیابد؛ در س این واژه نقطه ندارد)؛ ک: نیازد بزرگی؛ (ل3: بزرگی بماند)؛ متن= ل، ژ، ل2 (نیز ق2).
دل شاه خندان بدی روز خشم که چون چشمه بودیش دریا به چشم (a63)
شاهنامه (مصراع اوّل): دل گیو چندان1 شدی روز خشم (خالقی، دوم، 432/196).
نسخهبدل: 1. ق، لی، آ، ل2: چونان؛ پ، و: خندان؛ متن= ف، لن، ژ، ق2، ب (نیز لن2، س2).
همه ساله خندان لب جویبار به هر گاه باز شکاری به کار (b117)
شاهنامه (مصراع دوم): همه ساله1 باز شکاری به کار(خالقی، دوم، 5/32).
نسخهبدل: 1. ل: همه جای؛ س، ب: بهر سوی؛ لن، ق2، لی، پ، آ (نیز ل3، لن2، س2): بهر جای؛ ژ: به هر گاه؛ و: بهر وقت؛ متن= ف، ق، ل2.
نماند به گیتی کسی پایدار همان به که نیکی بود یادگار (a140)
شاهنامه (مصراع اوّل): نباشد همی نیک و بد پایدار (خالقی، یکم، 85/486).
نِگر تا نیازی به بیداد دست که آباد گردد ز بیداد، پست (b143)
شاهنامه (مصراع دوم): نگردانی ایوان1 آباد2 پست(خالقی، چهارم، 11/126).
نسخهبدل: 1. ف، س، ژ، ل2، س2 (نیز ل3، و): ایران؛ متن= ل، ق (نیز لن، لی، پ، لن2، آ، ب)؛ 2. ق: ببیداد.
کسی کو بجوید همی تاج و گاه خرد باید و گنج و رای و سپاه (b143)
شاهنامه (مصراع دوم): خرد باید و رای و گنج و سپاه1(خالقی، هفتم، 324/2917).
نسخهبدل: 1. س، ق، ک (نیز لن، لی، ل3، لن2، ب): گنج و رای (ق: تاج) و (س: بدون و): سپاه؛ س2 (نیز و): گنج و بیدار بخت؛ متن= ل، ژ (نیز ق2، پ).
اگر پشّه از شاه بیند ستم روانش به دوزخ بماند دژم (b143)
شاهنامه (مصراع اوّل): اگر پشّه از شاه یابد1 ستم
نسخهبدل: 1. ق، ک (نیز و): پیل یابد؛ (ب: یابد از شاه پشّه)؛ متن= ل، ژ، س2 (نیز لن ـ پ، لن2).
اگر شاه بیداد جوید همه پراکنده از گرگ گردد رمه (b143)
شاهنامه (مصراع اوّل): وگر جنگ و1 بیداد جویی همه (خالقی، هفتم، 335/3059).
نسخهبدل: 1. ل: وگر چند؛ (ق2: اگرچند)؛ متن= یازده دستنویس دیگر.
شاهنامه (مصراع دوم): پراگندن گرد کرده رمه1
نسخهبدل: 1. ژ: پراکندن گرگ گرد رمه؛ س2 (نیز ق2، ل3، ب): پراگندن گرد کردن رمه؛ ک: پراکندن و گرد کردن رمه؛ (لن: پراکندن داد جویی همی)؛ متن= ل، س، ق، ل2 (نیز لی، پ، و).
بدین گیتی اندر نکوهش بود شبان را بدان سر پژوهش بود (b143)
شاهنامه (مصراع دوم): همین1 را بدان سر پژوهش بود (خالقی، هفتم، 335/3060).
نسخهبدل: 1. (ق2: همان).
میانه گزینی بمانی به جای نباشد به جز نیکیَت رهنمای (a144)
شاهنامه (مصراع دوم): خردمند خوانَدت1 پاکیزه2 رای (خالقی، ششم، 226/469).
نسخهبدل: 1. ل: خوانند و؛ س: خواندت و؛ متن= ژ، ق، ک، س2 (نیز لن، لی ـ ب) 2. (ق2: خواند ترا پاک).
چنان زی که گر پرسدت کردگار نپیچی سر از شرم روزِ شمار (a145)
شاهنامه (مصراع اوّل): همان کن چو1 پرسد ز تو2 کردگار (خالقی، چهارم، 262/1435).
نسخهبدل: 1. ل ـ س2 (نیز لن، لی، ل3، پ، لن2، آ، ب): که؛ متن= ف. 2. (ل3: گر پرسدت؛ ق2: بگیتی چنان زی که از).
شاهنامه (مصراع دوم): نپیچی تو سر زان به1 روز شمار.
نسخهبدل: 1. ل ـ س2 (نیز لن ـ پ، لن2، آ، ب): نپیچی سر از (ل، پ: از آن؛ ل2: تو از؛ ژ، س2: بدان) شرم؛ متن= ف.
چنین گفت نوشینروان را قباد که چون شاه را [دل]* بپیچد ز داد (a145)
شاهنامه (مصراع اوّل): چنین گفت نوشین1 روانِ قباد2 (خالقی، ششم، 137/47).
نسخهبدل: 1. (آ: روشن) 2. (پ: کیقباد).
* از نسخۀ اساس ما واژۀ «دل» افتاده است و ما آن را از روی سایر نسخههای تاجالمآثر به متن افزودیم.
نباید که گویی بجز نیکوی وگر بد سراید کسی، نشنوی (b145)
شاهنامه (مصراع اوّل): نباید که گویی جز از1 نیکوی (خالقی، ششم، 256/20).
نسخهبدل: 1. ل، ژ (نیز ق2، ل3، پ): بجز؛ (آ: جزین)؛ متن= س ـ س2 (نیز لن، لی، و، لن2، ب).
تو تخم بدی تا توانی مکار چو کاری، ترا بر دهد روزگار (a146)
شاهنامه (مصراع اوّل): که تخم بدی تا توانی مکار (خالقی، هفتم، 568/1235).
شاهنامه (مصراع دوم): چو کاری برت1 بر دهد روزگار.
نسخهبدل: 1. ژ: چو کاری بر بد؛ س، ق، س2 (نیز ق2، لی، ل3، و، آ، ب): چو کاری ترا؛ متن= ل، ک (نیز لن، پ، لن2).
ز گیتی ستایش بماند بسست که تاج و گهر بهر دیگر کسست (a146)
شاهنامه (مصراع اوّل): به گیتی ستایش بمانَدت بس1 (خالقی، ششم، 510/1265).
نسخهبدل: 1. ل، س، ک، ل2، س2 (نیز لن، لی ـ ب): ز (س، س2، لن، لی ـ ب: به) گیتی ستایش بما بر (س، س2، لی ـ ب: بماند) بس است؛ متن= (ق2).
شاهنامه (مصراع دوم): که تاج و کمر خود نماند به کس2.
نسخهبدل: ل، س، ک، ل2، س2 (نیز لن، ل3 ـ ب): بهر دیگر کس است (لی: این تاج تو بهر دیگر کس است)؛ متن= (ق2)؛ ق این بیت را ندارد.
عنان بزرگی هر آنکس که جست نخستش بباید به خون دست شست
شاهنامه (مصراع دوم): نخستین بباید ز خود1 دست شست (خالقی، سوم، 99/1194).
نسخهبدل: 1. ل ـ س2 (نیز لن ـ ب): بخون؛ متن= ف.
نه مردی بود چاره جستن به جنگ بگشتن ز رسم دلاور نهنگ (a172)
شاهنامه (مصراع اوّل): نه مردی بود چاره جستن به رنگ1 (خالقی، دوم، 82/208).
نسخهبدل: 1. ل، س، لن، ق ـ ب (نیز ل3، لن2): به جنگ؛ متن= ف، ژ (نیز س2).
شاهنامه (مصراع دوم): نرفتن1 به رسم2 دلاور پلنگ3.
نسخهبدل: 1. س، ق2، پ، آ، ل2، ب: نرفتی؛ لن: برفتی (حرف اوّل نقطه ندارد)؛ لی: بروی و؛ (لن2: برفتی)؛ متن= ف، ل، ژ، ق، و. 2. به رسم: پ، و (نیز لن2، س2): بسان؛ آ: براه 3. پلنگ: س، لن، ق2، ل2 (نیز ل3، لن2، س2): نهنگ؛ متن= ف، ژ، لی، ق، ب.
که در جنگ هرگز نسازد کمین وگر چند باشد دلش پر ز کین (a172)
شاهنامه (مصراع اوّل): که در بزم1 هرگز نسازد کمین (خالقی، دوم، 82/209).
نسخهبدل: 1. ل، س، لن، ق2، ب (نیز لن2، س2): جنگ؛ متن= ف، ق (نیز ل3).
شاهنامه (مصراع دوم): اگر1 چند باشد دلش پر ز کین.
نسخهبدل: 1. ق2: وگر.
تو گفتی ز جنگش سرشت آسمان نیارامد از تاختن یک زمان (a173)
شاهنامه (مصراع دوم): نیاساید1 از تاختن یک زمان (خالقی، دوم، 174/711).
نسخهبدل: 1. ل: نیارامد؛ ژ: نیاسود؛ متن= ف، لن ـ پ، آ، ل2، ب (نیز ل3، لن2، س2).
چو سر برزد از تیغِ کوه آفتاب چو زرّینسپر گشت رخسار آب (b178)
شاهنامه (مصراع اوّل): چو برزد سر از تیغِ کوه آفتاب (خالقی، ششم، 159/373).
شاهنامه (مصراع دوم): به سوی سطخر1 آمد از پیش2 آب.
نسخهبدل: 1. ل، ق، ک (نیز لن، لی ـ لن2، ب): صطخر؛ متن= س، ژ، ل2، س2 (نیز ق2، آ). 2. ک: سوی (ل3: روی).
ستاره سنان بود و خرشید تیغ ز آهن زمین بود وز گرد میغ (b180)
شاهنامه (مصراع اوّل): ستاره سنان بود و خورشید تیغ (خالقی، چهارم، 20/278).
شاهنامه (مصراع دوم): از1 آهن زمین بود و از2 گرز میغ.
نسخهبدل: 1. از: ف، ژ، ل2، س2: ز؛ متن= ل، س، ق. 2. ف، ل، ق، ل2، س2: وز؛ متن= ژ، س.
تو گفتی که خرشید در پرده شد زمین زیر نعل اندر آورده شد (b180)
شاهنامه (مصراع اوّل): تو گفتی که خورشید در پرده شد (خالقی، سوم، 234/2111).
شاهنامه: مصراع دوم: زمین زیر نعل اندر آزرده1 شد.
نسخهبدل: 1. ف: آورده؛ متن= س، ژ، ق، ل2، س2 (نیز لن، ق2، لی، و، لن2، آ، ب).
به تن ژندهپیل و به جان جبرئیل به کف ابر بهمن، به دل رود نیل (b185)
شاهنامه (مصراع اوّل): به تن زندهپیلی1، به جان جبرئیل (خالقی، چهارم، 155/2373).
نسخهبدل: 1. ق، س2 (نیز ق2، لی، پ، لن2، آ): پیل و؛ متن= ف، س، ژ، ل2 (نیز لن، و، ب).
شاهنامه (مصراع دوم): به دست1 ابر بهمن، به دل رود نیل.
نسخهبدل: 1. س، س2 (نیز لن، ق2، پ، لن2، ب): بکف؛ (لی: بتن)؛ متن= ف، ژ (نیز آ)؛ ل (نیز ل3) این بیت را ندارند.
یکی تیغ دارم به چنگ اندرون که همرنگ ابرست و بارانش خون (a188)
شاهنامه (مصراع اوّل): یکی ابر دارم به چنگ اندرون (خالقی، اول، 333/80)
شاهنامه (مصراع دوم): که همرنگ آب است و بارانش خون.
همی آتش افروزد از گوهرش همان مغز پیلان بساید سرش (a188)
شاهنامه (مصراع دوم): همی1 مغز پیلان بساود2 سرش (خالقی، اوّل، 333/81).
نسخهبدل: ل2، ب: همه. 2. ل، ق2، و، آ، ب (نیز لن2) بساید؛ لی: بکوبد؛ (س2: بسوزد)؛ متن= ف، ژ، ق (نیز ل3)؛ لن، پ این بیت را ندارند.
که خود کردة جنگ شیران منم پناه دلیران ایران منم (a188)
شاهنامه (مصراع اوّل): که خو کردة جنگ توران1 منم (خالقی، سوم، 201/1589).
نسخهبدل: 1. ل: ترکان؛ ل2: شیران؛ متن= ف، س، ژ، ق، س2.
شاهنامه (مصراع دوم): یکی نامداری از ایران منم.
ز قربان چو چاچیکمان برکشم زمانه برآرد سر از ترکشم (a188)
شاهنامه (مصراع اوّل): هر آنگه که جوشن به بر1 درکشم (خالقی، یکم، 333/82).
نسخهبدل: 1. ژ: ز قربان چو چاچیکمان برکشم؛ لن، ق2، پ، آ، ب (نیز لن2): هر آنگه که چاچی بزه؛ متن= ف، ل، ق، لی، و، ل2 (نیز ل3، س2).
گریز بهنگام با سر بجای به از نام جستن به نام و به رای (a203)
شاهنامه (مصراع اوّل): گریزی1 بهنگام با سر به جای (خالقی، سوم، 232/2087).
نسخهبدل: 1. س: گریز؛ ل2: گریزش؛ متن= ف، ل، ژ، س2.
شاهنامه (مصراع دوم): به از رزم جستن به نام و به رای1.
نسخهبدل: 1. ژ: به از نام جستن به هوش و به رای؛ ق: به از رزم کز وی نمانم به جای (پساوند ندارد)؛ ل2: به از نام جستن برزم و برای؛ متن= ف، ل، س، س2.
دلیری که نندیشد از پیل و شیر تو دیوانه خوانش مخوانش دلیر (a203)
شاهنامه (مصراع اوّل): دلاور که نندیشد از پیل و شیر (خالقی، یکم، 105/252).
زمین هفت فرسنگ لشکر گرفت ز لشکر جهان دست بر سر گرفت (a209)
شاهنامه (مصراع دوم): ز لشکر زمین دست بر سر گرفت.
نبد جای جوینده را بر زمین ز نیره هوا ماند اندر کمین(a209)
شاهنامه (مصراع اوّل): نبد جای پوینده1 را بر زمین (خالقی، دوم، 384/85).
نسخهبدل: 1. لی، آ: پیوند؛ و: پرنده.
شاهنامه (مصراع دوم): ز نیزه هوا مانده1 اندر کمین.
نسخهبدل: 1. ل، س، لن، ژ، ق، لی، و، آ، ل2 (نیز ل3، لن2، س2): ماند؛ متن= ف، ق2، پ، ل2، ب.
دو گوشش چو دو خنجر آبدار بر و بال فربه میانش نزار (b210)
شاهنامه (مصراع دوم): بر و یال فربی1 میانش نزار (خالقی، یکم، 335/98).
نسخهبدل: 1. ل، لن، ق، لی ـ ب (نیز ل3، لن2): فربه؛ متن= ف، ژ، ق2 (نیز س2).
به خون غرقه شد خاک و سنگ و گیا بگشتی ز خون گر بُدی آسیا1 (b211)
شاهنامه (مصراع دوم): بگشتی به خون گر بدی آسیا (خالقی، پنجم، 214/1485).
بیابان چو دریای خون شد درست تو گفتی که روزی* زمین لاله رست (b211)
شاهنامه (مصراع دوم): تو گفتی که روی زمین لاله رست (خالقی، اول، 141/847).
* در دستنویسهای دیگر تاجالمآثر، بهجای واژۀ «روزی»، واژۀ «رویِ» آمده است که با ضبط شاهنامه همخوانی کامل دارد.
سران را همه سر جدا شد ز تن پر از خاک چنگ و پر از خون دهن (a212)
شاهنامه (مصراع اوّل): سران را جدا شد همی سر ز تن1 (خالقی، سوم، 384/1093).
نسخهبدل: 1. ژ: سران را کنم دور سرها ز تن؛ س (نیز ب): سران را جدا شد بسی سر ز تن؛ ل2 (نیز آ): سران را جدا شد همه سر ز تن؛ ل، س2 (نیز لن، لی، ل3، پ، و، لن2): سران را همه (ل، لی: بسی؛ س2: همی) سر جدا شد ز تن؛ متن= ف.
شاهنامه (مصراع دوم): پر از خاکْ سر بُد1 پر از خونْ دهن.
نسخهبدل: 1. ل، ژ، ل2: پر از خاک ریش و؛ س (نیز ل2، لی، آ، ب): پر از خاک روی و؛ س2 (نیز لن، ق2، لی، و): پر از خاک چنگ و؛ (پ: چشم و)؛ متن= ف.
کفش جوشن و بستر از خار و خاک تن نازدیده به شمشیر چاک (a212)
شاهنامه (مصراع اوّل): کفن جوشن و بستر از خون و خاک (خالقی، سوم، 115/167).
در دیگر دستنویسهای تاجالمآثر بهجای «کفش» واژۀ «کفن» آمده است. در نسخۀ مورَّخ 726 بهجای «خار» واژۀ «خون» آمده که با ضبط خالقی همخوانی دارد.
چو ماه از بر تخت زرین نشست سه پاس از شب تیره اندر گذشت (a217)
شاهنامه (مصراع اوّل): چو ماه از بر تخت سیمین1 نشست (خالقی، پنجم، 275/680).
نسخهبدل: 1. س، ک، س2 (نیز ق2، لی، آ، ب): زرّین؛ متن= ل، ژ، ق، ل2 (نیز لن، ل3، پ، و، لن2).
ز سر، شاره هندوی برگرفت برهنه سر و دست بر سرگرفت (b236)
شاهنامه (مصراع دوم): برهنه شد و دست بر سر گرفت (خالقی، پنجم، 449/131).
همان موزه از پای بیرون کشید به زاری ز مژگان همی خون کشید (b236)
شاهنامه (مصراع دوم): به زاری به مژگان ز دل خون کشید (خالقی، پنجم، 449/132).
نسخهبدل: 1. ل (نیز پ): ز مژگان همی؛ س: ز مژگانْش در؛ ژ: ز مژگان بسی؛ ل2 (نیز ل3، آ، ب): ز مژگان و (ب: ز؛ ل3: به) دل؛ س2 (نیز ق2، لی): ز مژگان دل؛ (و: ز مژگان به رخ؛ لن2: ز مژگان همش)؛ متن= ق، ک.
گرانمایه مغفر به سر برنهاد همی کرد بدخواهش از مرگ یاد (b241)
شاهنامه (مصراع دوم): همی کرد بدخواه از مرگ1 یاد (خالقی، سوم، 191/1410).
نسخهبدل: ل، س، ژ (نیز لن، ق2، ل3، پ، و، لن2، ب): بدخواهش از مرگ؛ ق: بدخواه او رزم؛ ل2، س2: از مرگ بدخواه؛ (لی، آ: بدخواه را مرگ)؛ متن= ف.
فزایندة باد آوردگاه فشانندة خون بر ابر سیاه (b242)
شاهنامه (مصراع دوم): فشانندة تیغ1 از2 ابر سیاه (خالقی، یکم، 205/618).
نسخهبدل: 1. ف: میغ؛ ل (نیز ل3، س2): خون. 2. ق، لی: ز.
برفتند با هوش و رای و درنگ که تیزی پشیمانی آرد به جنگ (a264)
شاهنامه (مصراع اوّل): همی رفت با رای و هوش1 و درنگ (خالقی، چهارم، 192/345).
نسخهبدل: 1. س، ق، ل2، س2: هوش و رای.
سپردند اسبان همه خون به نعل شده پای پیل از دل کشته لعل (a264)
شاهنامه (مصراع اوّل): سپردند اسپان همی خون به نعل (خالقی، دوم، 404/323).
دو ر[و]یه سپه برکشیدند صف ز خنجر همی تافت خرشید تف (b264)
شاهنامه (مصراع دوم): ز خنجر همی یافت1 خورشید تف (خالقی، پنجم، 541/156).
نسخهبدل: 1. س2 (نیز لی، ب): تافت؛ و این بیت را ندارد.
تو گفتی هوا چون خروشد همی زمین از خروشش بجوشد همی (b264)
شاهنامه (مصراع اوّل): تو گفتی هوا خون خروشد همی (خالقی، پنجم، 541/159).
وز آواز اسبان و بانگ سران جرنگیدن گرزهای گران (b264)
شاهنامه (مصراع اوّل): از1 آواز اسپان و بانگ سران (خالقی، پنجم، 541/161).
نسخهبدل: 1. ل، ژ (نیز ل3، پ): ز؛ (لن، ق2: وز)؛ متن= س ـ س2 (نیز لی، و، لن2، آ، ب).
تو گفتی زمین کوه جنگی شدست ز گرد آسمان روی رنگین* شدست (b264)
شاهنامه (مصراع دوم): ز گرد آسمان روی زنگی شدهست (خالقی، پنجم، 541/162).
* در دیگر دستنویسهای تاجالمآثر بهجای «رنگین»، واژۀ «زنگی» آمده است که با ضبط شاهنامه همخوانی کامل دارد.
در و دشت گفتی که پرخون شدست خور از چرخ گردنده بیرون شدست (b265)
شاهنامه (مصراع اوّل): در و دشت گفتی همه1 خون شدهست (خالقی، چهارم، 275/1637).
نسخهبدل: 1. س، ل2 (نیز لن، ق2، لن2، ب): که پر؛ ق این بیت را ندارد.
یکی تیرباران بکردند سخت چو باد خزان برجهد بر درخت (b269)
شاهنامه (مصراع دوم): چو باد خزان بگذرد بر1 درخت (خالقی، سوم، 83/917).
نسخهبدل: 1. ل: خزانی که ریزد؛ ل2: خزان بربزد بر؛ متن= ف، س، ژ، ق، س2.
هوا را بپوشید پرّ عقاب نبیند چنان رزم، جنگی به خواب (b269)
شاهنامه (مصراع دوم): نبیند چنان جنگ1 جنگی به خواب (خالقی، سوم، 235/2128).
نسخهبدل: 1. ل: رزم.
همه خسته و بسته بُد آنک زیست بران کشته و خسته باید گریست (a270)
شاهنامه (مصراع اوّل): همه خسته و بسته بود1 آنک زیست (خالقی، سوم، 75/788).
نسخهبدل: 1. ل، ژ، س2: بد؛ متن= ف.
شاهنامه (مصراع دوم): شد آن کشته، بر خسته باید گریست.
نه تخت و نه تاج و نه پردهسرای نه اسب و نه مردان جنگی به جای (a270)
شاهنامه (مصراع اوّل): نه تاج و نه تخت و نه پردهسرای (خالقی، سوم، 75/789).
کرا گم شود راه آموزگار سزد گر جفا بیند از روزگار (b274)
شاهنامه (مصراع اوّل): گر او گم کند1 راه آموزگار (خالقی، دوم، 3/8).
نسخهبدل: 1. ل، ق، و (نیز ل3، س2): کرا گم شود؛ س، لن، لی، پ، آ، ب: اگر گم کند؛ ل2: گرو بفکند؛ (لن2: اگر گم شود)؛ متن= ف، ق2.
چنان شد ز گَرد سپاه آفتاب که آتش برآید ز دریای آب (b277)
شاهنامه (مصراع دوم): که آتش برآمد1 ز دریای آب (خالقی، سوم، 115/160).
نسخهبدل: 1. ژ: برآید.
نبودش جز از رزم چین آرزو ببازو خم خام و چین در برو (b277)
شاهنامه (واژههای قافیه): آرزوی و بروی (خالقی، سوم، 236/2150).
در نسخههای ل2 و س3، مصراع دوم ضبط متفاوتتری دارد و بهجای «چین در بروی»، «پرچین بروی» آمده است؛ متن= ف.
هر آنکس که دانش نیابی برش مکن ره گذر تا زید بر درش1 (a282)
شاهنامه (مصراع دوم): مکن ره گذر تا زییی1 بر درش (خالقی، ششم، 256/11).
نسخهبدل: ل، س، ژ، ک، ل2 (نیز لن، پ، لن2): تا زید؛ س2 (نیز لی): تا زییی رهگذر؛ (ق2: تا زید ره گذر؛ و، آ: تا توانی گذر)؛ ق: بده ره گذر تا زنی؛ متن= (ل3، ب).
شکیبایی و هوش و رای و خرد هزبر ژیان را به دام آورد (a283)
شاهنامه (مصراع دوم): هزبر از بیابان به دام آورد1 (خالقی، یکم، 137/767).
نسخهبدل: ژ: هزبر ژیان را به دام آورد.
گرازان بر گور نعرهزنان سمندش جهان و جهان را کنان (b287)
شاهنامه (مصراع اوّل): گرازان و بر گور نعرهزنان (خالقی، دوم، 184/843).
در نسخة لی، واو عطف نیامده و ضبط آن چنین است: گرازان ابر کوه نعرهزنان.
گله هر سوی مرغ و نخچیر بود اگر کشته ور خسته تیر بود (a290)
شاهنامه (مصراع اوّل): یله1 هر سوی مرغ و نخچیر بود (خالقی، دوم، 105/33).
نسخهبدل: 1. ژ: گله.
شاهنامه (مصراع دوم): اگر کشته گر1 خستة تیر بود.
نسخهبدل:1. ق: ور؛ لی: از.
نتیجهگیری
پس از بررسی ابیات شاهنامه در کتاب تاجالمآثر و مقابله با شاهنامة چاپ دکتر خالقی مطلق و نسخهبدلهای آن، این نتایج به دست آمد:
از 92 بیتی که در این کتاب از شاهنامة فردوسی شناسایی شد، 33 بیت آن با متن مصحَّح شاهنامة خالقی همخوانی کامل دارد. همچنین سه بیت و 21 مصراع آن با ضبط دستنویسهای شاهنامه اختلاف دارد. از این تعداد، در 17 مصراع، اختلاف فقط در یک واژه است. سه بیت و چهار مصراع هم به دست آمد که با ضبط دستنویسهای شاهنامه در چند مورد اختلاف دارد. علّت برخی موارد اختلاف، آن است که گاه نویسنده برای یک هدفی در بیت شاهنامه دست برده و کلمهای را تغییر داده است. در متن تاجالمآثر در چند سطر پیش از بیت سوم (در این مقاله)، سخن از خشم شاه از شورش شخصی به نام «جتوان» به میان آمده است (تاجالمآثر، فریم 65) و نویسنده برای آنکه حالت شاه را در هنگام خشم بیان کند، از بیتی از شاهنامة فردوسی بهره جسته است و ازآنجاکه میخواسته این بیت را هرچه بیشتر به کلام خود نزدیک سازد، واژة «گیو» را ـ که در همة نسخههای شاهنامه موجود است ـ حذف کرده و واژة «شاه» را بهجای آن قرار داده است. در بیت 25 نیز مؤلّف تاجالمآثر برای اینکه بتواند این بیت را به صورت مستقلّ به کار گیرد، حرف ربط «که» را از آغاز مصراع نخست انداخته و بهجای آن واژة «تو» را جایگزین کرده است.
ضبط بقیّة ابیات اگرچه با صورت تصحیحشدة آن در چاپ دکتر خالقی متفاوت است، در اینگونه موارد، دستکم یک و گاهی چندین دستنویس شاهنامه، ضبط تاجالمآثر را تأیید میکند، و این گواه آن است که مؤلّف تاجالمآثردر نقل ابیات شاهنامه، کمتر به حافظة خود اعتماد کرده و بیشتر به نسخه و یا نسخههایی که از شاهنامه در اختیار داشته، متّکی بوده است. در جاهایی که میان دستنویسهای شاهنامه اختلاف ضبط وجود دارد، بسامد برابری و نزدیکی ضبط این دستنویسها به ضبط کتاب تاجالمآثر بدینگونه است: س2: 57 مورد، ل: 56 مورد، ل3: 56 مورد، پ: 53 مورد، ل2: 53 مورد، س: 51 مورد، لن2: 51 مورد، ق: 49 مورد، لی: 48 مورد، ب: 48 مورد، ق2 47 مورد، لن: 47 مورد، ف: 40 مورد، ژ: 26 مورد، ک: 22 مورد. براساس آمار بهدستآمده، ضبط تاجالمآثر بیش از همة نسخههای شاهنامه، به ضبط دستنویس س2 نزدیک است و نسخة کهن و شناختهشدة ل هم در بیشتر موارد، ضبطهای کتاب تاجالمآثر را تأیید میکند.
نکتۀ درخور توجّه آنکه در چهار مورد (مصراع اوّل بیتهای 3، 27، 55، 58، 60)
ـ که هیچیک از دستنویسهای شاهنامه، ضبط تاجالمآثر را تأیید نمیکند ـ ضبط نسخة ژ با ضبط این کتاب همخوانی کامل دارد؛ این درحالی است که ضبطهای نسخه ژ در کل به ضبطهای تاجالمآثر چندان نزدیک نیست.